سید امیر حسینسید امیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

شکوفه زندگی ما

سیسمونی

ر وز 1390/12/10 عصر چهارشنبه (که نهار آبگوشت داشتیم و پدرت دیر اومد)....پدرت رفت دنبال خانم دایی ها و آوردشون  اینجا و تاساعت 9 شب اتاقت را چیدن...........من عصرش کمی دل و کمرم درد میکرد......مامی واسه شام استانبولی درست کرده بود...پدرت و مامی و ...جای کمدت را تغیرر دادن و پدرت وسایل بادی ات را باد کرد و ....قشنگ شد خیلی قشنگ.(شایان آخر شب اومد...فسقلی عمه)   12/12/1390 دایی امیر و ...ندا و...دای امیر بابا و...شیوا نهار خونه ما بودن.....لوسترها وصل شدن و وسایل آلمانی گیلاس مامان هم رسید. عصر دایی ها اومدن. دکتر یغمایی هفته پیش کمر درد داشت و پدرت این هفته 16/12/1390 باید بره پیشش..از بابت مریضی اونم نگران بودم ...
14 اسفند 1390

اتمام هفت ماهگی

امروز 1390/12/8 است پدرت باید امروز عصر گزارش ماما را ببرد پیش دکتر......... توی این مدت اتفاقات زیادی افتاد: 1-خانه تکانی  حدود 21 بهمن بعد 2 روز و چند هفته جابه جایی وسایل خونه بلاخره تموم شد 1390/11/30 جشن عقد دختر دایی ات بود  با کلی دلخور شدن و ناراحتی من که هر چی بگم کم گفتم.......... 3-پدرت تلویزیون رو عوض کرد واسه اتاق خواب و اتاق تو لوستر خرید 4-مامی با کمک پدرت وسایلت را اوردن 5-سروسی خوابت را آوردن.دقیقا روزی که دایی امیر و خانمش اومده بودن اینجا (بعد سفر آلمان) 6-حدود 1.5 روز اسهال استفراغ شدیدی شدم در تاریخ 1390/12/2 خیلی خیلی واسه تو میترسیدم....با سرم و لطف خدا ...خوب شدم. 7-پسر عموی پدرت(ابی) 2 شب پی...
8 اسفند 1390
1